×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more

gegli

roya

arezo

چه جمعه اي...؟

 

چه جمعه ای...؟

چه جمعه ای...چه غروب غریب و دلگیری...

چرا سراغی از این جمعه ها نمی گیری؟

مسافری که هنوز و همیشه در راهی!

کجای راه سفر مانده ای به این دیری؟

به پیشواز تو آغوش زندگی جان داد بیا

پیاده شو از این قطار تأخیری...

چقدر پیر شدی روی گونه هایم اشک!

تو سال هاست که از چشم من سرازیری...

چقدر ماندی در بند انتظار ای دل!

شدی شبیه دیوانگان زنجیری...

چقدر شاعر مفلوک! قلبت از سنگ است

چطور از غم دوری او نمی میري...

شعر از:سودابه مهيجي

 

پنجشنبه 23 اردیبهشت 1389 - 4:59:43 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم