×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

roya

arezo

آرزو هاي محال

سلام

 

آرزوهاي محال

 

سوالمو جواب نداد

میگه حرفام گنگ براش

نذاشت که من راهی بشم

به زیر بارون چشاش

سوالمو جواب نداد

گفتش که دوستت ندارم

نمی تونم توی دلت

گلای عشقو بکارم

حال منو نفهمیدش

وقتی که رفتش بی صدا

ندید كه غم عشقشو

من كشیدم تا به كجا

نفهمیدش که بعد از اون

سایه ای حتی ندارم

نمی دونم دونست یا نه

تو این شبا بی ستارم

نفهمیدم چشاش چطور

یک دفعه منو جادو کرد

تا لب دره سقوط

چه طوری منو راهی کرد

جاده هارو طی می کنم

تا دورشم ازیاد چشاش

اشک منو درمیاره

طرز قشنگ خنده هاش

دستای مهربونیشو

نداد به دست سرد من

قبول نکرد که عاشقه

این دل بیچاره من

بعد جواب سرد اون

دل مثل بچه ها شده

سهم منم از عشق اون

گریه بی صدا شده

قلم تو دستم دوباره

گریه رو از سر می گیره

از این همه مکر و دروغ

جون می ده آروم می میره

همه می گن ساده نباش

رفته که رفته بی خیال

اسم اونو دلم نوشت

تو آرزوهای محال

امير امجد

شنبه 5 تیر 1389 - 9:42:31 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم