×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

roya

arezo

آبروي عشق و بردي

شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید
مگر مساحت رنج مرا حساب کنید
محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید
خطوط منحنی خنده راخراب کنید

شكست شیشه دل را؟ نگوصدایی نیست

كه این صدا؟ به قیامت بلند خواهد شد

دوست من سلام

آبروی عشق و بردی؟

زدی قلب مو شكستی

دلو به غریبه بستی

شدی بی خیال قلبم

می دونستم خیلی پستی

دیگه طاقتم تمومه

یاد تو بودن حرومه

آبروی عشق و بردی

دیگه عاشقی كدو مه

دیگه عاشقت نمی شم

آخه قلب تو سیاهه

تو دعا كن واسه یارت

داره میاد تو راهه

دیگه دستات واسه من نیس

تو سرت خیال من نیست

قهر و ناز توی چشمات

واسه اونه مال من نیس

شا نه هایم زیر بار غم شكست

شا خه های سبز امیدم شكست

عشق ما در شیشه فر هاد بود

عشق شیرین ریشه اش در باد بود

هیچ كس حرف صداقت را نزد

هیچ كس دل را بر این دریا نزد

یك نفر امروز در چشمم شكست

یك نفر بار سفر بست و گسست

یك نفر با خا طر اتم دور شد

یك نفر با خاطراتم

امير امجد

جمعه 7 خرداد 1389 - 6:02:13 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم